از مدتها قبل شکست اصولگرایان در رقابتهای انتخابات مجلس دهم در حوزه انتخابیه کاشمر قابل پیشبینی بود. اسفند سال گذشته در تهران در دیداری با دکتر اسماعیلنیا متذکر شدم که شما تابوشکن بودید و توانستید دو بِرَند سیاسی انتخابات منطقه را شکست دهید.
پیروزی شما راه را برای کاندیدا شدن بسیاری دیگر باز خواهد کرد. همان جا در حاشیه نمایشگاه توانمندیهای شهرداریها اشارهای به حضور رضا جلالی به عنوان یکی از کاندیداها شد. یکی از دوستان فعال در امر انتخابات در دیارمان متذکر شد که هر دو بِرند سیاسی در رقابتهای انتخابات مجلس دهم حاضر خواهند شد. همه متفقالقول معتقد بودند که اصولگرایان باید در راستای مبارزه با طیف چپ کاشمر به وحدت برسند.
در اوایل سال جاری اسامی مختلفی مطرح شد. مشخص بود که برخی از کاندیداهای اصولگرا خواهان وحدت هستند ولی سخت وحدت با خودشان مدنظرشان بود. یکی تجربیات سی سالهاش را به رخ میکشید. دیگری معتقد به خردجمعی بود. هر کس ساز خودش را میزد و در این میان چپ کاشمر با درایت بزرگترهایش به اجماع رسید. کاندیداهای احتمالی این طیف راضی یا ناراضی به اجماع احترام گذاشتند. وقتی هم نظرسنجی شد همه به تصمیم اخذ شده پا برجا بودند و فارغ از نقدها و توقعاتشان مجموعه و کاندیدای موردنظر را یاری کردند.
اصولگرایان تا کی میخواهند اسیر تفرق باشند؟ این منیتهای صد من یک غاز تا کی باید در این طیف مطرح باشد؟ عدهای از بزرگان اصولگرا گرد جلالی جمع شدند. عدهای حسب مسایل قومی و قبیلهای گرد کوهسرخی حلقه زدند. برخی همچنان خواهان توجه به بِرند بلوکیان بودند. اسماعیلنیا هم با عدم اطلاعرسانی به موقع در دوران نمایندگیاش نتوانست مانع ریزش آرایش شود. در نشستی این موضوع به ایشان منتقل شد و حتی بحث عدم کاندیداتوری وی در این دوره مطرح شد. اصولگرایان ترشیز به ضربالمثل« گذشته چراغ راه آینده است» اعتقادی ندارند. چپ کاشمر قدر تکیه شهدایش را به عنوان یک پاتوق فرهنگی میداند.
چپ کاشمر مفهوم رسانه را خوب درک کردهاست و در هفده سال گذشته به بهترین نحو از بازوی رسانهاش بهره برده است. چپ کاشمر اعتقادی خاص به محافل قرآنی و جلسات ادعیهاش دارد. چپ کاشمر میداند باید به کار تشکیلاتی وفادار باشد. باید قدر نیروهایش را بداند. باید به جوانانش توجه کند و حرمت پیشکسوتانش را بداند. چپ کاشمر برای کار فرهنگی جایگاهی خاص قایل هستند. این همه بهانه مطلوبی برای پیروزی یک نیروی وفادار به خباز در ماراتن رقابتهای انتخاباتی مجلس دهم است. تفرق اصولگرایان به کام کار تشکیلاتی اصلاحاتیان ترشیز شد. اگر تفرق اصولگرایان ادامه بیابد که از ظواهر امر بر میآید که همچنان ادامه خواهد داشت باید منتظر انتظار داشت که بنیادی در ادوار آتی هم نماینده ترشیز در بهارستان باشد.
اصولگرایان ترشیز باید از منیت دست بردارند. باید واقعگرا شوند، باید بپذیرند که چه نقطه ضعفهای دارند. اسماعیلنیا میتوانست با کمی اطلاعرسانی افکار عمومی را با خود همراه کند. کاندیداهای متمایل به اصولگرایی میتوانستند با واقعگرایی به نفع او کنار بروند. اسماعیلنیا در دوران نمایندگیاش باید با تشکیل اتاق فکری قدر و قوی به آسیبشناسی رفتار اصولگرایان در ادوار مختلف میپرداخت و مشکلات را کالبدشکافی مینمود. انتخابات دور پنجم شوراهای شهر و روستا هدف بعدی سیاسیون ترشیز است. به طور قطع طیف برنده در انتخابات شوراهای شهر و روستا امیدی فراوان به فتح کرسی حوزه انتخابیه در یازدهمین دوره فعالیت مجلس شورای اسلامی خواهد داشت.
شکست مقدمه پیروزی است اگر از گذشته پند گرفته شود. اصولگرایان باید به خود آیند، حُب و بُغضهای بچهگانه را به کناری بگذارند، کار تشکیلاتی دقت نظر و انسجام درونی را میطلبد. شناسایی نقاط ضعف سخت نیست. باید این موارد حذف شوند. باید نقاط قوت تقویت شوند. توجه به اطلاعرسانی یک ضرورت است. باید به کادرسازی توجه خاصی مبذول شود. پیشکسوتان باید اختلافات را به کناری بنهند و با یک خرد جمعی به آینده بیاندیشند. ناگاه زود دیر میشود. چهار سال دیگر در انتخاباتی دیگر باید از این روزها پند گرفت.
اصولگرایان رقیب باید رفیق هم شوند. تبدیل رقابتها به رفاقتها کار سختی نیست. خواستن توانستن است. البته رقیب سیاسی یقین میوه چین رقابتهای درون گروهی اصولگرایان است. باید مانع این میوهچینی شد. یادمان باشد که گذشته چراغ راه آینده است و گاهی زود دیر میشود.
نظرات (4)
-
-
مهمان - Jasmine
لینک مستقیم0 می پسندم -
نظر خود را اضافه نمایید
ورود برای ارسال نظر
ارسال نظر به عنوان مهمان