حمید ضیایی
در گذشته در همین نشریه به آداب و رسوم ورزش زورخانهای در فرهنگ ترشیز پرداختهام. در این شماره به بعضی آداب برجستهی این ورزش اشارهای گذرا بهعنوان یادآوری بهمناسب مقامآوری ورزشکاران کاشمری آوردهام که ممکن است خالی از تکرار نباشد
. این یادداشت جهت آشنایی مخاطبانی است که دربارهی آداب و رسوم رایج در این ورزش اطلاعی ندارند. امیدوارم در ارائه و انعکاس این آداب و رسوم نظر مخاطبان را جلب کنم. آنچه در ادامه میخوانید گوشهای از این آداب و رسوم است.
ورزش زورخانهای یا باستانی از ورزشهای ملی_مذهبی ایران است. این ورزش از لحاظ فرهنگی، تواضع و فروتنی، احترام به سادات، احترام به اهلبیت، اذکار مقدس و مذهبی، دعاخوانی دارای اهمیت است.
دربارهی ریشهی این ورزش نمیتوان بهطور متقن نظری صادر کرد؛ اما آنچه واضح است این است که ابزار ورزشی در این رشته هرکدام نمادی از ابزارآلات جنگی در ایران باستان است، یا حداقل اقتباسی از آنها است.
از ابزارهای این ورزش میتوان به «میل»، «کباده»، «تخته شنو»، «سنگ»، «ضرب و زنگ»، اشاره نمود. موسیقی جزئی جداییناپذیر از این ورزش است. نرمشها هم هرکدام نامی دارد که در این یادداشت فرصت پرداختن به آن نیست و سعی خواهم کرد به «چرخ» اشارهای مختصر داشته باشم؛ اما به اختصار به ابزارها اشارهای میکنم تا مخاطب بتواند با این ورزش آشنایی جزئی پیدا کند.
احترام به سادات، پیشکسوت، مهمان:
یکی از اساسیترین ارکان این ورزش اخلاق و احترام است. میتوان چنین مدعی بود که این ورزش براساس احترام، مردمداری، منش پهلوانی، گذشت، نوعدوستی، همیاری بنا شده است. این دست رفتارها در اخلاق ورزشکار چه در محیط زورخانه و چه در اجتماع نمود داشته و دارد. در گذشته پهلوانان و ورزشکاران در جامعه از احترام بسیار بالایی برخوردار بودهاند؛ حتیٰ مردم مشکلات خود را با آسودگیخاطر با پهلوانان و ورزشکاران در میان میگذاشتهاند و پهلوانان و ورزشکاران تا حد توان خود برای گرهگشایی از کار مردم بدون اینکه به آبروی آن فرد خدشهای وارد شود، اقدام میکردهاند.
به یکی از کارهای مهمی که جزو رسوم زورخانه بوده و هنوز پابرجاست و میتوان اشاره کرد، «گلریزان» است. در گذشته پهلوانان اگر از اوضاع اقتصادی کسی باخبر میشدند در زورخانه مراسم «گلریزان» برگزار میکردند. در این مراسم پهلوانان پا پیش میگذاشتند و پس از سخنوری دربارهی گذشت و گرهگشایی و دستگیری، مردم را تشویق به کمک میکردند. آداب گلریزان تا جایی که نگارنده با خبر است، توسط پهلوانان و معتمدان برگزار میشده؛ کسانی که حرفشان برای مردم حجت تام و تمام بوده و بهقولی حرفشان را زمین نمیگذاشتهاند. پس از ورزش، پهلوانان «لُنگی» را در میان ورزشکاران و مهمانان دوره میکردند تا هرکس در حد توان خود مبلغی را بذل کند. پس از جمعآوری کمکها، پهلوان لُنگ را میبسته و بدون هیچ دخالتی به فرد نیازمند میداده است. نکتهی مهم در این کار این بوده است که هیچکس جز پهلوان از نام و نشان فرد نیازمند باخبر نمیشده است.
اشارهی ناقص و اختصاریام به این فرهنگ پسندیده از این جهت بوده تا بگویم دستگیری و همیاری جزوی از فرهنگ ایران و ایرانی بوده و هست و از همه مهمتر حفظ آبروی نیازمند برای این مردم در اولویت بوده است.
ساختار گودِ زورخانه و سلسلهمراتب و جایگاهها:
(گودِ زورخانه فضایی است که از سطح زمین پایینتر است و ورزشکاران برای انجام ورزش وارد آن میشوند. دلیل گود بودن آن هم این است که از مهمانان و تماشاگرانِ ورزش پایینتر و فروتر باشند که این خود نشان مهم و نمادی از تواضع و فروتنی در برابر دیگران است.)
گودهای زورخانه به اَشکال مختلف است. دایرهایشکل، ششضلعی که نماد ششگوشهی قبر حضرت امام حسین (ع)، هشتضلعی بهنام و نیت امام هشتم علیبنموسیالرضا (ع)، دوازهضلعی بهنام و نیت دوازه امام (ع) و... است. طول و عرض گودها هم مختلف است و ابعاد گوناگون دارد و با توجه به ساختار زورخانه تعیین میشود. جایگاه بالای گود که جایگاه سادات و پیشکسوتان است با توجه به قرارگیری «سردَم» تعیین میشود. سردَم مکانی است که مرشد در آنجا قرار میگیرد و به نواختن «ضربزورخانه» میپردازد. پایینترین جایگاه که مکان ورزشکاران تازهکار و به اصطلاحِ گذشته «نوچه»هاست در روبهروی سردم قرار دارد. دور گود زورخانه هر ورزشکار با توجه به سابقه و کسوت خود در جایگاهش میایستد. هر ورزشکار برای انجام حرکات تعیین شده ابتدا از مرشد و پس از آن از پهلوان یا کهنهکار یا پیشکسوت رخصت میطلبد.
رخصت طلبیدن:
رخصت در معنای لغوی خود یعنی «اجازهی حرکت و کوچ، جواز، اجازت، اجازه» ( دهخدا) است. رخصت طلبیدن از مرشد که بهعنوان «مدیر» هم از آن یاد میشود، و پس از آن از پیشکسوت، جزوی از آداب ورزش زورخانه است. چنانچه مرشد یا پیشکسوت اجازه ندهد، ورزشکار به رسم ادب در جای خود قرار میگیرد.
رخصت گرفتن برای واردن شدن به گود الزامی است. ورزشکاری که میخواهد وارد گود ورزش شود، باید از مرشد رخصت بگیرد و تا زمانی که مرشد اجازهی ورود نداده است، ورزشکار نمیتواند به گود وارد شود. ضمناً نکتهی مهم این است که ورزشکاران نمیتوانند از هر گوشهی گود وارد شوند؛ ورزشکاران موظفند از روبهروی سردم که پایینترین قسمت گود بهحساب میآید به گود وارد شوند.
چرخ و رخصت:
چرخ زدن یا چرخیدن یکی از حرکات ورزش زورخانه است. عموماً این حرکت آخرین حرکت ورزش است و پس از آن میاندار دعا میخواند و ورزش پایان مییابد. چرخ زدن از تازهکارترین ورزشکار آغاز میشود. پس از آن طبق سلسلهی کسوت هرکس در جای خود از مرشد رخصت میطلبد و به میانهی گود میآید و چرخش را میزند. با توجه به کسوتها هر ورزشکار امتیازی دارد. بهعنوان مثال کسی که حدود دو تا سه سال ورزش کرده باشد، هنگام چرخیدن برایش «منکری» میدهند(به یکی از قاتلان اهلبیت لعنت میفرستند..) کسوت بالاتر را «صلوات» میفرستند. به این عمل میگویند «فلانی صلواتی است یا منکری.» کسوتهای بالاتر «منکری و صلواتی» هستند. بهعنوان مثال ابتدا به یکی از قاتلان اهلبیت «لعنت» میفرستند و پس از آن برای شادی روح اهلبیت «صلوات» میفرستند. به این ترتیب میگویند «فلانی منکری و صلواتی» است. کسوت بالاتر «ضرب و منکری و صلوات» دارد. به این ترتیب که مرشد همراه با ریزنوازی ضرب زورخانه «منکری و صلوات» را میدهد. در پایان پیشکسوتان و کهنهکاران هستند که اصطلاحاً به آنها «صاحب زنگ» میگویند. به این ترتیب که گاهی مرشد برای پیشکسوتان دو بیت شعر میخواند و همزمان با ریزنوازی ضرب زورخانه «منکری و صلوات» میدهد و هنگامی که پیشکسوت شروع به چرخیدن میکند همزمان «زنگ» زورخانه هم نواخته میشود. آخرین نفری که در گود زورخانه میچرخد و حتیٰ بالاتر از پیشکسوتان این حرکت را انجام میدهد، «سادات» هستند. سادات در هر مقام و کسوت و جایگاهی که باشند در بالاترین نقطهی گود زورخانه میایستند و اصطلاحاً میگویند جایگاه سادات «زیر سردم» است (این عمل برای ادای احترام به سادات است). برای سادات نیز به همان ترتیب که پیش از این آمد «منکری، صلواتی، منکری و صلواتی، ضرب و منکری و صلواتی، ضرب و زنگ و منکری و صلواتی» میدهند که با توجه به سابقهی ورزششان این امتیازات را میگیرند.
تختهشنو:
تختهشنو که به آن «تختهشنا» هم میگویند. البته اصطلاح «شنا» نمیتواند در این ورزش درست باشد، چرا که با توجه به حرکت این ورزش که ورزشکار پاهای خود را بهصورت هشت باز میکند و روی تختهشنو فرود میآید، میتواند از «شنودن» گرفته شده باشد. در گذشته کسانی بودهاند که از شنوایی حساسی برخوردار بودهاند و با قرار دادن گوش خود بر روی زمین صدای سمضربههای سپاه دشمن را شنود میکردهاند تا بتوانند آمادهی نبرد باشند. به همین روی میتواند «تختهشنو» درستتر بهنظر آید. تختهشنو را نماد شمشیر نیز میدانند.
میل:
میل یا در گویش کاشمر «گَوِرگَه» یکی دیگر از ابزار ورزش زورخانه است. (گَوِرگَه:کلمهای مغولی است که هنوز هم متداول است. این اصطلاح در گویش تهران قدیم هم وجود داشته است و به میل گرفتن، گروگه گرفتن هم میگفتهاند. همچنین گورگه از لغات مغولي است که در فارسي باقي مانده و نام نوعي از طبل يا نقاره است که در جنگهاي قديم با آهنگ معيني مي نواخته اند.» (دهخدا.) میل را نماد «گُرز» میدانند. میل با دو شیوه گرفته یا انجام میشود. «میل سرنوازی» و «میل سردست». میل سرنوازی به این شکل است که میلها را مقابل سینه میگیرند و با صدای ضرب به پشت سر میبرند و میچرخانند و مجدد در مقابل سینه نگه میدارند. میل سردست با سرعت بیشتری انجام میشود که با توجه به ریتم ضرب مرشد انجام میپذیرد.
کباده:
کباده یکی دیگر از ابزار این ورزش است. کباده شکلی مانند کمان دارد و حلقههایی پولکطور دارد که در زنجیرها قرار گرفته است. کباده را بالای سر میگیرند و به سمت چپ و راست پرتاب میکنند. به این عمل «کباده زدن» یا «کباده کشیدن» میگویند. کباده را نماد «کمان» در جنگها میدانند.
سنگ:
سنگ که از تختههای قطور چوبی ساخته شده است یکی دیگر از ابزار این ورزش است. وسط این تختهها سوراخ است و در میان آن سوراخها دستهای قرار دارد که ورزشکار آن دسته را در دست میگیرد. ورزشکار در میانهی گود لُنگی پهن میکند و دراز میکشد و دو عدد تخته را به دستش میدهند و حرکت را انجام میدهد. یکی دیگر از حرکتهای سنگگرفتن به صورت نیمچرخزدن (نیمغلتیدن) انجام میشود. بهطوری که ورزشکار همزمان با حرکت هر سنگ در جهت مخالف دستش، پاهایش را هم میچرخاند. سنگ را نماد «سپر» در جنگ میدانند.
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ورود برای ارسال نظر
ارسال نظر به عنوان مهمان