رضا بی تقصیر
برفی که در شهرستان کوهسرخ آمد باعث جذب ما کاشمری ها به طبیعت آن دیار شد. خاطرات خوشی از برف داریم. این نماد پاکی با سپیدی خود، دلشادمان می کند. برف بهانه مطلوبی برای تفرج است. در این عهد کرونا و گرانی، بسیاری بر آن بودن که نهایت بهره را از تفریح در میان برف ببرند. قدم زدن در دشت و دامنه ای برفی حظ نابی دارد. یک تپه یا دامنه دارای شیب مناسب، جان می دهد برای سُرسُره بازی، کافی است یک تیوپ یا لاستیکی داشته باشی تا این تپه یا دامنه تبدیل به یک جاذبه گردشگری، ولو برای یک روز بشود.مهم آن است که لذت سُرسُره بازی را درک کنی. همین بازی سراسر هیجان برای بسیاری یک نوستالوژی است. دست بسیاری از ما را گرفت و به خاطرات گذشته و برفبازی برد. کودکان و فرزندانمان هم با این برف، خاطرهای سپید به انبان خاطراتشان افزودند تا در آینده به فرزندانشان از سالی گران و کرونازده بگویند و بگویند یک روز برفی به آنها بسیار خوش گذشته است. برف به ما کمک می کند نوستالوژی بسازیم. نوستالوژی هایمان را مزه مزه کنیم. خاطره بازی کنیم.
لذتبخش است در میان تفرج در مسیری برفی، استکان چای داغ در دست بگیری و با کشمش و مویز و خرما و قند، میل کنی، نوشیدن چای قُلُو در این هوا و طبیعت بسیار دلچسب است. لذتبخش است با جمع خانواده باشی و لذت را در چشمان هر یک رصد کنی، و صد البته در همه این موارد باید پروتکلهای بهداشتی با دقت برای مبارزه با کرونا رعایت شود. همت کودکان و یاری جوانان و بزرگترها برای به ثمر رساندن آدم برفی لذتبخش است. هر کسی کاری میکند تا این آدم سپید قد بکشد.
یکی برف ها را جمع می کند، یکی برابر درکش از هنرهای تجسمی در حال شکل دادن به برف هاست. یکی به فکر چشم و ابرو و لبخند برای آدم برفی است. دیگری دربدر یافت چوبی برای دستان آدم برفی است. یکی هم برای این جماعت آدم برفی ساز، چای و تنقلات می آورد. یک با ذوق هم از این همه عکس و فیلم می گیرد. همه در پایان با آدم برفی سلفی میگیرند و یک روز سپید را ثبت میکنند. بعضی دوست تر دارند تا بر سقف یا کاپوت ماشین شان شاهد قد کشیدن یک آدم برفی باشند.
کاش در اینچنین روزهایی جشنواره آدم برفی در کوهسرخ به طور عام و در حوالی روستای زیبای اکبرآباد به طور خاص برگزار میشد، البته و صد البته این کاش به علت کرنا محلی از اِعراب ندارد و باید امیدوار بود در سال آتی و در نبود کرونا و در موسم ارزانی این پیشنهاد رنگ تحقق به خود بگیرد. در این میان باید اشارتی دگر به برفبازی کرد. کسی دیگران را از آغاز این بازی با خبر نمیکند. گرم نوشیدن یا قدم زدن هستی که یک گلوله برفی بر تنت جاخوش می کند.
ناراحت نمی شوی و دو دست بر میان برفها برده گلوله ای باب دل به سرعت انتخاب می کنی و پرتابش می کنی به سمت کسی که به سمتت شلیکی داشته است، البته گاهی نمیدانی کی سمتت گلوله برفی پرتاب کرده، لذا به طور تصادفی به سمت یکی از همراهان پرتابت را انجام می دهی و این می شود یک برفبازی ناب. صورتها گل می اندازد و دستانت سرخ سرخ و قلبت پر از ذوق می شود. البته این برف بازی ساده است. گاهی مردانِ جمع، موضوع را جدی گرفته و دو تیم می شوند و جانانه در میان تشویق اطرافیان به نبرد برفی می پردازند.
بعضی خوراکی های برایمان نوستالوژی شده اند. برف شیره یکی از این خوراکی هاست. برخی تلاش داشتن از نقاط مرتفع اطراف، برف برای تهیه برف شیره جمع بکنند. بعضی به نقاط دورتر از جاده می رفتند. قدیمی ها باور داشتند که؛ «هر کی در زمستان برف شیره بخورد تا زمستان سال دیگر دچار سرماخوردگی نمی شود!» باور این است که برف اول و دوم برای تهیه برف شیره مناسب نیست. برف باید تمیز و فاقد هرگونه آلودگی باشد. به باور گذشتگان، برف اول برف کلاغهاست. کثیف است و پر پلشتی. مریض کننده است.
برف دوم هم خوب نیست. این برف هم برف چغوکهاست (گنجشکها). برف سوم تر و تمیز عین گل یاسه، برفش برف آدم است. خوردن دارد. برفشیره دسری است که فقط در یک فصل سال نصیب آدم میشد. به تعبیری نوعی بستنی هم هست. بد نیست بدانید؛ « که شکل اصلی واژه بستنی، پئیستهنی (پئیس=شیر+تهن=یخ+ی=پسوند نسبت) به معنای شیر یخزده یا برفشیر است. آن را در افغانستان شیریخ و در تاجیکستان یخماس و در انگلستان icecream و در سنسکریت برفشیر पयोहिम payohima مینامند».
نقل است خوردن برفشیره از عهد باستان در فلات ایران در موسم زمستان رواج داشته است. این دسر خوشمزه بنا به دلایلی نظیر؛ تغییر ذائقه مردم، غلبه مدرنیته بر سنت و کاهش بارش برف و حتی آلودگی آن به علت آلودگی هوا دیگر چندان خواهان ندارد. در حافظه معمرین دیارمان شوچله پر از برفشیره میشد. میگفتند بعض سالها آنقدر برف زیاد میآمد که میشد یک مجمر یا تغار یا دیگ را میانه حیاط یا روی تخت بام گذاشت تا پر برف شود. این برف خیلی خواهان داشت. میگفتند بهترین شیره برای قاطی کردن با برف تمیز، شیره انگور است.
شیره خرما هم خوب است. معمرین میگفتند بعضیها از شیره توت هم استفاده میکردند و حتی مواردی بوده که از سه شیره (مخلوط شیره انگور و خرما و توت) برای تهیه برفشیره بهره میبردند. سوای سه شیره ذکر شده، در نقاطی از ایران از شیره میوهها و گیاهان مختلف هم استفاده میشود. جالب است بدانید؛ زرتشتیان در فصل زمستان جشنی موسوم به جشن بخشایش گناهان دارند. این جشن مصادف با بارش سومین برف زمستانی بود. در باور آنان برف اول و دوم نماد گناهان و گناهکاریهای بشر میباشد.
از دید ایشان برف سوم برف تطهیر و پاکسازی آدم از گناهان سال گذشته است. آنان نباریدن برف و باران در زمستان را نشانه خشم و نفرین خدا میدانستند. گویا آنان در حد فاصل ریختن سه برف به اجرای مراسم آیینی خاصی میپرداختند. در صبحگاه ریزش برف سوم مردمان از خانهها به بیرون ریخته و پس از نیایش به جشن میپرداختند. گویا یکی از خوراکیهای آیینی که در این مراسم استفاده میشد و وجهه مذهبی داشت، مخلوط برف و شیره بوده که برفشیره گفته میشد. اعتقاد بر این بوده که میل کردنش گناهان شخص را از بین میبرد!
در این ایام کرونایی یادمان باشد که؛ برف دارای دوز (اندازه ) بالایی از آلایندههای خودروها، سرب و ذرات معلق گرد و غبار موجود در هوا یا گردههای شناور، سولفاتها، نیتراتها،فرمالدئید و حتی مواد حشرهکشهای شیمیایی است. خوردن چنین برف آلودهای، زمینهساز بسیاری از بیماریها خواهد بود، این موضوع برای کسانی که به فاویسم مبتلا هستند (کودکان و سالمندان) می تواند مرگبار باشد. با این همه کاش مقوله تهیه برفشیره مستندسازی شود. همانطور که ذکر شد این موضوع در کل فلات ایران مرسوم بوده است.
کاش با استفاده از تحقیقات و پژوهشهای ملی مربوط به آیینهای زمستان، این مسئله در سطح بومی از منظر فرهنگ مردم در خطه ترشیز به طور اعم و منطقه کاشمر و کوهسرخ بهطور خاص مورد بررسی قرار بگیرد. هنوز معمرینی در آبادیهای ترشیز هستند که میتوانند در باره این موضوع تاریخچهای شفاهی را عرضه کنند. کافی است مسئولان ذیربط این مهم را وجه همت خود سازند و کارگروهی ویژه مستندسازی آیینهای زمستان در کوهسرخ و کاشمر و حتی ترشیز تشکیل بدهند.
این کارگروه بایسته است ابتدا آیینهای ملی را بررسی کند و همزمان گوشه چشمی به مناسبتهای مذهبی و گردش ماه قمری در خلال سال شمسی داشته باشد. از این منظر باید ضمن توجه به خوراک و غذا در این فصل به مسایل سوگ و سور و کارنواها و نوع پوشش در گذر تاریخ توجه کرد. به نوع اقلیم کوهستان و دشت هم باید توجه نمود. در تکمله باید افزود؛ یقین فرمانداری شهرستان کوهسرخ از توانمندیهای ریز و درشت دیارش در حوزه صنعت گردشگری باخبر است.
یقیناً فرمانداری کوهسرخ این توانمندیها را در سند توسعه و اسناد فرادستی این منطقه لحاظ خواهد کرد. با علم به این موضوع پیشنهاد میشود؛ عنوان بهشت گمشده خراسان رضوی را به عنوان لقبی برای صنعت گردشگری بیش از پیش مطرح کنند. و در راستای ترویج این صنعت به شکوفایی آن بیش از پیش اهتمام بورزند. زیباییهای کوهسرخ باید معرفی شود. این معرفی هم در عالم واقع و هم در عالم مجازی اینترنت ضروری است. کوهسرخیان دارای نفوذ خوبی در بعض نهادهای متنفذ استان دارند.
روزگاری به طنز میگفتند در استان در بعض نهادها و سازمانها نظیر دانشگاه آزاد اسلامی و آستان قدس رضوی، گویش این بخش به وفور شنیده میشود. با تاکید بر طنز بودن این باور، کاش کوهسرخیان توسعه و پیشرفت این دیار زیبا را با توجه به توان منابع انسانی متخصص و متعهدشان جدیتر بگیرند. کاش نهادی صاحب سرمایه نظیر آستان قدس رضوی محور نیشابور به کاشمر را دوبانده مینمود و تا برگشت سرمایه عوارض مسیر را اخذ میکرد. در هر حال برف زیبایی کوهسرخ این بهشت گمشده خراسان رضوی را دو چندان کرده بود.
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ورود برای ارسال نظر
ارسال نظر به عنوان مهمان