حمید ضیایی
وقتی سخن از ادبیات فارسی میشود، کام هر خواننده و شنوندهای شیرین میگردد. کلام موزون و نظم و نثر شیوا و اندیشهورزی و حکمت و فلسفه و عرفان و عشق، هر چه از این دست باشد، در تاریخ هزار و صد سالهی ادبیات شیرین فارسی یافت میشود. گویی این زبان و این بیان جز زیبایی چیز دیگری بر دوش نمیکشد.
اگر به سراغ هر کتاب کهن از نظم و نثر بروید، بیشک با دریایی بیکران از حکمت و عشق و عرفان روبهرو میشوید که به فراخور هر پسند و سلیقهای میتوان از این دریای بیکران صیدی کرد و دست پر بازگشت. در گذار قرنها و سالها این هنر و ادبیات فارسی بوده که دست به دست و سینه و به سینه گشته و امروز در اختیار ماست. در اختیار مایی که گاه بیتفاوت از کنار این همه جمال و زیبایی عبور میکنیم و آن را نادیده میگیریم؛ اگر چه این نادیدهانگاری ضرری و نفعی به حال این دریا ندارد و آنکه سود برده ماییم و آنکه متضرر گشته نیز ما.
یکی از وجوه مختلف ادبیات فارسی، مناجاتها و اذکار مقدسه است. اذکاری که با زبان شعر و عرفان بیان شده و هرکدام خود بهتنهایی دریایی از راز است و نیاز. نیاز به درگاه معبود و معشوقی که دوست دارد صدای صادق بندگان را بشنود. چه بهتر از آن که پیشکشی به درگاه این معبود و معشوق فرستیم که موزون است و مطنطن. مناجاتْ بیان حال و خواست بندگان به درگاه حضرت حق است. جانِ مناجاتخوان اینجهانی نیست و آنچه میخواند نیز اینجهانی نیست. حضور قلب است و هرسو که روی میگرداند چیزی جز معشوق نمیبیند. چندان که چنین مینگریستند.
باید بگویم و بهجرأت هم میتوانم بگویم که این به واسطهی زبان و ادبیات است که گوینده چنین لطیفْ بیان حالِ خود به پیشگاه معشوق کرده است.
مگر میتوان با زبانی غیر از این لطیف با معشوق سخن گفت؟ جز این نیست که عاشقی که نمی بیند و ناگاه خود را به دام معشوق مییابد و میگوید: « دامش ندیدم! ناگهان در وی گرفتار آمدم.» چه میخواهد معشوق؟ چیزی جز تمام آنچه تو هستی و تمام آنچه به دل داری؟ دل! مرکز آدم است و دلی را معشوق خریدار است که بیکدورت باشد... پس صیقل دل واجب! دلبریدن از هرچه دنیایی است و هرچه انسانی است. که نیاز جز به معشوق روا ندارند. چنین است که میگویند: «والله که شهر بیتو مرا حبس میشود/ آوارگی کوه و بیابانم آرزوست.»
هیچ چیز جز معشوق نیست و هیچ جز خواست او نمیتوان کرد. چنان که حافظ، این رندِ خراباتیِ عارفِ عاشق میگوید: « در دایرهی قسمت ما نقطهی تسلیمیم/ لطف آنچه تو اندیشی، حکم آنچه تو فرمایی.» پس این زبان و این نیاز جز این سیاق نمیپذیرفته است.
الهینامه، اثری که ماندگار خواهد شد...
در یادداشتهای دیگر یادآور شدهام که خوشنویسی هنری متعالی و زیبا و اندیشهور است. هرچه در این هنر خلق میشود، زیبایی کلام و زیبایی اندیشه و در نهایت زیبایی بصری است. هنرمندان خوشنویس کلام زیبا انتخاب میکنند و زیبا مینویسند. بخشی از این زیبایی را باید در رسمالخط زبان فارسی دانست که چنین زیبا و لطیف و خوشچهر است. خط و موسیقی ما چنان در هم تنیده است که سر جدایی ندارد. هر واج و هر حرف و هر کلمه کششی دارد که گویی نتهای موسیقی است که بر صفحهی کاغذ نقش میبندد. این زیبایی تنها با هنر خوشنویسی به دیده در میآید و این را نیک میتوان دریافت. خوشنویسی را میتوان موسیقی منجمد نامید. موسیقیای که هرکس از ظن خود ادراک میکند و همراه میشود و لذت میبرد. حال این زیبایی کلام است و زیبایی هنر که مخلوق یک چیز است! زبان فارسی!
من هر چه از این چشمهی زیبایی و اندیشه بنوشم سیراب نمیشوم. چون مستسقیای هستم که سر سیراب شدن ندارد. هرکدام از این آثار را باید نوشید و بهجان دریافت.
الهینامه، آخرین اثر استاد «مهدی فانی» در قرن گذشته بهحساب میآید. اثری که به پیشباز نوروز رفت و سال و قرن نوی را برایمان به زیبایی رقم زد. بیشک میتوان ساعتها نشست و این اثر را نگریست. خوانندگانِ یادداشتهایم میدانند که زیاد اهل تعریف و تمجیدهای واهی نیستم. آنچه حقیقت یک اثر هنری است، بیان میکنم و حقیقت این اثر چیزی جز زیبایی و چشمنوازی و روحپروری نیست. انتخاب ابیات از حضرت مولانا، با زیبایی و شناخت و اشراف کامل بوده که این بیانگر تسلط و دلبستگی و همدلی با مولاناست است که با همت فرزانهی ارجمند، جناب آقای «دکتر سهیل سادات» گزیده شده است. دقت و وسواس در انتخاب ابیات، آنهم از دریایی چون مولانا بسیار جرأت میخواهد؛ چراکه هرکدام را که انتخاب کنی، باز هم میبینی بیتی دیگر و مصراعی دیگر تو را به خود میخواند. صیاد میباید بسیار چشم و دل سیر میبوده تا بتواند به همین قدر اکتفا کند. ورنه نیک واقفم که اگر به صیاد بود و این کشتیِ «الهینامه» مجال مییافت، چه بسا فربهتر از این میشد. این مجموعه شامل 12 اثر در قطع «رحلی» است و به مقدمهی حکیمانهی استاد اخلاق و ادیب توانمند جناب «دکتر حامد خاتمیپور» مزّین گردیده است. تذهیب این آثار را استاد «سهیلا صمدی» و استاد « علیرضا بهدانی» برعهده داشتهاند و زیبایی و چشمنوازی اثر را دوچندان ساختهاند.
این اثر با نظارت و همراهی استاد «حسین صالحی» و با همت انتشارات «شادیاخ» به بازار عرضه شده است. همچنین این اثر قابلیت این را دارد که بهصورت آلبوم و یا بهصورت تابلو مورد استفاده قرار گیرد.
یکی از آرزوهایم همواره این بوده و هست که این آثار ارزمند مورد توجه مردم، مسئولان و ادارات قرار گیرد تا به این بهانه جایگزین هدایای دیگر شود. بیشک این آثار میتواند در همایشها، جشنوارهها و... تقدیم علاقهمندان گردد تا از این راه مخاطبان بیش از پیش با هنر و هنرمندان آشنایی یابند و سره از ناسره را بهنیکی دریابند.
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ورود برای ارسال نظر
ارسال نظر به عنوان مهمان